عاشقانه های ما

از روزانه های زندگی مشترکم مینویسم

عاشقانه های ما

از روزانه های زندگی مشترکم مینویسم

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی و دل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم.روز ولادت حضرت زهرا را به شما همسر عزیز و مهربانم و عشق خودم پیشاپیش تبریک میگویم:-). ساعت- ۲۲:۶ 


این اس ام اس میثم بود که تو اولین روز زنی بود که زنش شدم بهم داد  .

و اخرش هم عذرخواهی کرد که نشده پیشم باشه.


برای میثمم:


همسر عزیزم تورو با همه دنیا عوض نمیکنم تو بهترین اتفاق زندگیمی 

درسته الان کنار هم نیستیم و حتی میدونم که با توجه به وضع مالیت اونطوری که دلت میخواهد نمیتونی این روز رو برام بسازی  بدون همین که تو زندگیم هستی همین که منو به عنوان همسرت مادر بچه هات انتخاب کردی بزرگترین هدیه عمرمه  و هر چی تلاش کنی بهتر از این نمیتونی بهم هدیه بدی!










میثم شاید به نظرت خنده دار باشه ولی دلم برای همه ی زنای دنیا میسوزه  اخه فک میکنم خشبختی که من دارم  شاید اونا نداشته باشن و برای همه این حس زیبارو ارزو میکنم


میخواهم یه منو جدا بسازم تو وبلاگم همه ارزوهامو از کوچک تا بزرگ توش ثبت کنم و با رسیدن به هر کدوم اونو  پر رنگ کنم و همیشه موندگار بشه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۱
nasim

سال ۹۳

ای سال ۹۳ تو بهترین سال زندگی من بودی .

سال ۹۳ سال رسیدن به بزرگ ترین ارزوم بود .رسیدن منو میثم به هم بعد از ۲ سال و نیم دوری بود ،بعد دوسال ونیم هر شب گریه ،بعد دوسال و نیم ترس از دست دادنت . سال ۹۳ همیشه تو خاطر ما دوتا میمونی ...

تو این سال خانواده های ما باخبر شدن از دل ما . مرداد ماه ۹۳ خانواده میثم اومدن شهر ما بماند چقد حرفای بیخود زدن و زنگ زدن خونمون و چقد بد حرف زدن ولی عمرم تنهام نزاشت و مجبورشون کرد بزنگن معذرت خواهی کنن. خلاصه بعد یه سری مشکلات ما ۲۰ شهریور ۹۳ عقد کردیم. عقدم اونطوری میخاستم نبود نزاشتن بهمون خوش بگذره از بس ترس بهم خوردنشو داشتیم هرچی میگفتن هیچی نمیگفتیم تا عقد فقط برگزار شه .البته مهم هم نبود . 

خلاصه سال ۹۳ جز بهترین سالهای عمرمه . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۲۸
nasim
الان که دارم اب میکنم دانشگاهم. از صبح دانشگاهم.میثم هم دانشگاس.طفلی از صبح میره دانشگاه تا شب.باید تا قبل عید یک سری از کارای بروزششو تموم کنه والا دفاع اش میوفته عقب و این یعنی دور شدن عروسیمون.انشاالله اگه همه چی خوب بیش بره تا اول مهر دفاع کنه اذر ماه هم تاریخ اعزامشه. که اونم اگه کارای امریه خوب بیش بره میوفته شهر خودمون دیگه دوریا تموم میشه.مغازه هم ایشالا چرخش بگرده تا میثمم کار بیدا میکنه خرج زندگیمونو بگزرونیم.البته تو دوران عقد.




خدایا خیلی دوست دارم

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۳۲
nasim
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۳۱
nasim

سلام 

امروز همش دنبال کارای جا به جایی مغازه بودیم البته کار که نه ! صبح رفتم مغازه با علیرضا (پسر ابجیم)

 ظهر هم رفتم خونه نجمه عصر هم مغازه خودمونو تعطیل کردیم رفتیم مغازه مامانم اینا. منتظر خبر از مشاور املاک بودیم  تا مغازه جور شه بیایم کنار مامانم اینا .اینجا هم مغازه بزرگتره هم کنار مامانم هستیم.ایشالا 

کار درستی کردیم که مخواهیم جا به جا شیم. چک داریم واسه ۲۵ام .ایشالا پاس شن!

میثم هم کارای اولیه تستای پروژه اش خیلی خوب پیش رفته استادش خیییلی راضی بوده از کاراش .بهش

گفته تا عید کاراتو جموجور کن مقاله ات رو تکمیل کن بفرستیم.ایشالا همه چی خوب پیش بره مشکلی نداشته باشیم .به امید خدا اولین گام ها رو برای اینده مون برداشیم ایشالا خدا کمک کنه تا تهش. میثمم بیچاره خیلی خسته میشه از صبح تا شب تو دانشگاه تو ازمایشگاه البته منم خسته میشم سه روز دانشگاه سه مغازه واقعا از پا در اومدم .زود این ۴ ماه هم بگذره فارق التحصیل شم کارامون راستو ریس شه دوباره شروع به خوندن کنم 



خدایا : ازت بخاطره همه نعمت هایی که بهم دادی تشکر میکنم خدایا هیچ وقت یادم نمیره چطور یک ماه فقط یک ماه توکل کردم بهت از ته دل جوابمو دادی من و میثم رو به هم رسوندی  همش لعنت میکنم خودمو چرا اون دوسال بجای گریه و افسردگی به تو بسپردم کارامو .خدایا  دوباره اون حسو بهم بده خدایا خیلی دوست دارم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۳۵
nasim

سلام 

امروز یه روز برفیه .زیاد برف نباریده ولی هوا فوف العاده اس.صبح تا بیدار شدشم از در اتاق نگاه کردم ماشین بابا ن

بابا نبود اخه من عادت دارم صبایی که کلاس دارم بابام بیدارم میکنه .صبح که بیدار شدم ماشین بابارو 

ندیدم زنگیدم به بابا گفت کلاس عملیات زراعی تشکیل نمیشه اگه هم شد نمیخواد بیایی من به استادت میگم

ساعت ۹ باز کلاس دارم ولی نمیرم از حشره دارم . میثم احتمالا الان بیدار شده 

رفته دانشگاه .دیشب واسه ۲۵ بلیط گرفت میاد اینجا .الان حدود دوهفته ای هس ندیدمش  سه هفته دیگه هم باید صبر کنم.خدایا تو خودت میبینی که چقد سختی میکشیم اجر بده بهمون تو زندگی چیزای خوب نسیبمون کن.

خدایا همه جدا مونده های از عشقشون به عشقشون برسون. 


خدایا بی نهایت ازت ممنونم بخاطر نعمت زندگی .بخاطر این روز قشنگ .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۰۴
nasim

سلام  امروز  چیز خاصی اتفاق نیوفتاد.صبح که بیدار شدم بعد صبحانه رفتم مغازه  تو مغازه زبان خوندم .اخ که چقد کلاس زبان واسه من استرس زاست. ظهر که اومدم خونه بعد یه نهار و چرت پاشدم رفتم دانشگاه یک ساعت بیشتر کلاس نداشتم.بعد دوباره رفتم مغازه پیش ابجی  تا دوساعت پیش .فرداصبح هم کلاس زبان تخصصی دارم با فرحبخش خیلی نفس گیره استرس زاست  .من برم دیگه میثم جونم داره اس میده اگه دیر جواب بدم کله امو میکنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۳۳
nasim


سلام.

منو میثم بالاخره به هم رسیدیم وبه ارزومون رسیدیم. خدایا هزار بار شکرت .

 

نمیخوام از سختیایی که کشیدم تا به عشقم رسیدم بگم . میخوام از الان به بعدمو ثبت کنم.

 

الان دقیق 15 روز از عقدمون میگذره.مراسم شکرخدا خوب بیش رفت. الان من دانشگاهم.میثمم تو شهر خودشونه از فردا میره دانشه دیروز رفت. دیشب خیلی سخت گذشت برام اخه بعد دو هفته کنار هم بودن از هم جداشدیم.چه میشه کرد؟باید تحمل کنیم دوسه سالی این وضعو تا عروسی کنیم. ولی من راضیم .خداروشکر مال هم شدیم بقیش مهم نیس.

 

منو میثم تصمیم گرفتیم با بولایی که برای عقدمون جمع شده یه مغازه بزنیم برای من تو شهر من تا خرجمونو دربیاریم تا ان شاالله بعد از درس میثم. میثم هم تو شهر خودشون یه کار بیدا کنه تا مشکلی نداشته باشیم از نظرمالی. میدنم بهم خیلی فشار میاد هم برم دانشگاه هم سر کار اما چاره ای نیس

 

خدایا خیییییییییییلی دوست دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۳ ، ۱۳:۱۶
nasim
وای چه شب گرمیه. میثم الان خوابید بمیرم براش که چقدسختی داره تحمل میکنه برای زندگیمون دوست دارم مرد من . دوست دارم نفسم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۷
nasim

سلام امروز وبو راه اندازی کردم ایشالا به زودی دیگه اینجا اب میکنم



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۴۸
nasim